پاییز سینه را ز صفا بارور کنیم
از چشم آسمان به زمین فتنه می چکد
از این دیار فتنه بیا تا سفر کنیم
در سایه سار عاطفه ها با صلای نور
خوبا ! بیا شقاوت شب را سحر کنیم
باکت ز ارتفاع شب دیر پا مباد
با پلکان صبح به آن سو نظر کنیم
چشم انتظار معجزه ای در سپیده ایم
تا کی ز بیم تیره درونان حذر کنیم ؟
در سینه ، نعره ها ز شعف می رند دلم
وقت است خستگان جهان را خبر کنیم
ای ارتفاع سبز محبت ، همیشه خوب
خوش باد اگر ز مرز کدورت گذر
::. نظر .::